رسانه هاي جمعي مي توانند يكي از مهمترين

علل ضعف و يا قدرت آثار ادبي يك قوم ...باشد

اشاره:

سعيد حميديان استاد ادبيات دانشگاه علامه طباطبايي از صاحب نظران معاصر كه نام و آثار و قلم افسانه يي اش زبان زد عام و خاص است، در تازه ترين گفتگوي خود با رسانه هاي كشور ـ به نكاتي پرداخته كه از اهميت فوق العاده بالايي برخوردار است . خلاصه ي گفتگوي وي چنين است :

«از ده واحد درسي تنها دو واحد به اجراء در مي آيد و آنهم تنها به شناخت جزئي و كارهاي ابتدايي نيما...» و ادامه داده است :« تنها اشاره اي به آغاز جريان ادبيات معاصر از زمان قاجاريه ... و در همان حدود هم بماند مبادا به زمان و اشخاصي هم چون اخوان ، فروغ ، سپهري ، شاملو و غيره باشد» با وجودي كه همه ي شاعران در حال حاضر در شعر امروز ايران و اقوام ، آثارشان كلاسيك است . البته ناگفتني هاي گزنده يي در رابطه با دانشگاه در خود دارد كه ترجيح مي دهيم دوستان با سرچ كردن در شبكه هاي اجتماعي آن گفتگو را حتمن بخوانند . اگر چه همان اسامي  را كه اين استاد ادبيات نام برده است ،آثارشان را از دانشگاه به عاريه نگرفته اند كه حتا شاملو ديپلم هم نداشت و با كلاس دهم ،‌حافظ را بعد 700سال دور مي زند . تاكنون نشده كه ادبيات معاصر تكيه گاه اش دانشگاه باشد.جالب تر از همه مصاحبه ي ايشان مارا پيوند مي دهد  به گفتگوي پژوهشگر خلاق تالشي كه فراتر از دانشگاه  ـ در تحقيقات ميداني خلاقيت هايي را بدست آورده است كه در زير خواهد آمد.

تيتر بالا متعلق به ... يكي «از هنرمندان و پژوهشگران جوان و توانمند» و از تأثيرگذارترين نسل جديد تالش بوده كه در شبكه ي اجتماعي رصد شده است . براي بار اول كه آنرا مرور كردم ،  با توجه به محتوا و اطلاعات ذيقيمتي كه در درون آن نهفته بود ، تا كنون در تالش اينگونه افشا نشده است ، تصميم گرفتم با سليقه ي دلخواه خود تحليل و بازتابش دهم.

 

ادامه مطلب

گيله وا و امين چرته ، ني نواز رامسري

گيله وا از جرايد تخصصي شمال ايران و از نشريات محبوب اقوام ايراني بعد از نشريه «سُروهَ» است كه در دهه ي 60 در كُردستان انتشار مي يافت و توانسته بود با سرويس هاي هنري ادبي خود در كنار ارزش هاي انقلاب و منافع ملي ، در دل كُردها نفوذ نمايد و هنوز كه هنوز است آوازه ي محبوبيت «سُروه» را با خود دارد. گيله وا مجوزش را يك دهه ي بعد اخذ مي نمايد وبا ابتكاراتي نو پيشتاز بروز و ظهور ادبيات اقوام مي گردد كه خود سُروه را نيز پس مي زند. شايد اقوام ديگر ايراني با الگو گرفتن از گيله وا ، آنهم در دوردست ترين نقاط ايران آنچنان نامي به خود مي گيرد كه تحسين همه را بر مي انگيزاند و شوق و ذوقي وسف ناپذير در دل و «ذهن» گيلان شناسان بوجود آورد.

 

ادامه مطلب

سيمين بهبهاني دور مي ريزد،

در تالش آنرا چفت و جور...؟!

مدتي است از ما انتقاد مي كنند و سخت هم گله گذارند كه «چرا نقد شعر نداريد و به شعر تالش نمي پردازيد؟ » و عزيزي صفحه يي از جريد محلي هشتپر را اسكن كرده براي مان ايميل نموده كه در آن غزل «بگذار بميرم » از سيمين بهبهاني همراه با غزل «هـ . ش» و در بالا با توضيحاتي كه از شگفتي ها به حساب مي آيد، سخت از ما گله گذاري نموده كه ببينيد؟! باز دوستي ديگر با برجسته كردن صفحه ي شعر همان شماره را كه حتا تقليد هم نمي توان به آن گفت به ما ياد آور شدند كه [...] و دهها نمونه از اين موارد و به تازه گي ها بيشترهم شده است . تاجايي كه يكي دو هفته ي قبل به شمال رفته بودم همين موارد را دوستان از بنده مي خواستند.

 

ادامه مطلب

عقلانيت خودكامه ، حسّانيت جهاني

يك ملاحظه ي ميني مال در حاشيه ي «هنر ، و جهاني شدن»

(اكبر رادي)

وليكن مسأله اين است كه من بر روي صحنه هيچگاه به واژه هاي فاخري از جنس «عقلانيت» و «خرد ورزي» ارادتي نداشته ام . چرا كه مي دانم انديشه ي خالصي كه در سنت هاي عقلاني يك قوم مايه بسته (بي هر جلاي شعر و شهودي )هنر نيست ؛ يكي ازسُمبه هاي خطبه ي تبليغ يا «بيزنس» بازار قديم است ؛ بالاخص در چرخه ي فرهنگ معاصر و امروز كه عقلانيت و خرد در قرائت ما اسباب تكبري است كه ميل به سركوب ، ‌سروري ، ‌تحقير ضعيفان و طراحي جهان به الگوي ارباب و رعيتي دارد و امتحان خود را هم بارها در اين شصت ساله پس داده است .

ادامه مطلب

جشن مهرگان در «هاتف»

هاتف از قديمي ترين و ريشه دار ترين هفته نامه هاي گيلان و همچنين يكي از تاثيرگذارترين نشريات شمال ايران است كه در بين مردم و مسئولين از محبوبيت بالايي برخوردار است . اين هفته نامه ي وزين ،‌شماره 1098خود را به جشن مهرگان اختصاص داده و ويژه يي كه ملاحظه مي شود «زمان برگزاري آن از 16 تا 21مهرماه » بوده و همانند جشن نوروز در ادبيات و شعر فارسي از اهميت بالايي برخوردار است و در وصف اين جشن ، سروده هاي بيشماري پيش رو داريم . آيين هاي خاصي كه هر يك را به شيوه ي علمي ـ با قلم تواناي روزنامه نگار چيره دست گيلان، سركارخانم نسرين پورهمرنگ گرد آوري و چاپ شده و در آن به باز آفريني جشن مهرگان پرداخته و در اختيار علاقه مندان قرار داده است ، كه در بخشي از آن آمده :«در سالنماي باستاني ايران هر روز ماه ، نامي داردكه نام هاي دوازده ماه نيز در ميان آنها ديده مي شود و يكي شدن نام هاي روز و ماه جشن گرفته مي شده است . در ميان جشن هاي ماهيانه دو جشن تيرگان و مهرگان مناسبتي حماسي و ملي دارند و هردو يادآور نجات و رهايي مردمانند.»

 

همواره در خدمت مردم

گفت و گو : با دكتر عنايت الله رحيميان

اشاره :

راستش را بخواهيد مدتي بود مي خواستيم از كنار پزشك متعهد و مردم دوست كشورمان ـ دكتر حسين خطيبي ـ بگذريم كه همچون محمدتقي بهار ، بديع الزمان فروزانفر، جلال الدين همايي ـ ‌نام اش همواره در تاريخ معاصر ايران به زيبايي مي درخشد.

 

ادامه مطلب

شاعر علفزارهاي خيس

نقد مجموعه «ناگهان بختي ... ديگر» سيد محمد رضا روحاني

(دكتر محمود رنجبر)

اشاره :

استاد محمدرضا روحاني نياز به معرفي ندارد.از وجود اين شاعر چيره دست گيلان سال هاست ، ‌فرهنگ و ادب معاصر ايران توشه بر مي دارد. و با شعرهاي به يادماندني اش ـ كه گل سر سبد محفل هاي ادبي شعر مدرن ايران ،‌از جمله گيلان مي باشد ، كه خوشبختانه يكي از دفترهاي شعراش در سال هاي نه چندان دور كتاب سال اداره ي كل فرهنگ و ارشاد اسلامي گيلان نيز شد.

 

ادامه مطلب

كوچ

(رضا ترنيان)

براي : بهزاد موسايي

 

سياوش با بهزاد

                 از ميان آتش...

بهزاد سواري ناتمام،

در جاده هاي جنوب ...

موسايي پيامبري پرسشگر‌ـ

تا «لن تراني»

و جاده ي انديمشك

                   همچنان بي پاسخ

در شعرشمال

                     رها مي شود!

 

 

تحلیل اسطوره‌شناسی منظومه‌ی «گیشه دمرده»

روایت منظومِ یک افسانه محلی از زنده یاد شیون فومنی

(مهری شیرمحمدی)

اشاره :

سال گذشته در همين تارنما وعده ي نقدي از آثار شيون فومني را به قلم سركار خانم مهري شيرمحمدي › غير گيلاني مقيم گيلان داده بوديم و در آن يادداشت يادآور شده بوديم كه اين اولين بار است شعر گيلكي از زاويه ي ديد دگر منتقدان قرار مي گيرد. شيوه ي نگاه اين منتقد محترم ستودني ست. امروز اين تحليل جامع و با ارزش چند ماهي ست در دسترس علاقه مندان به آثار ادبيات اقوام ايران قرار گرفته است . مانيز لازم ديديم با بهره گيري از قلم اين بانوي معاصر ، نقد مورد نظر را در اختيار بازديدكنندگان فهيم مان قرار دهيم :

ادامه مطلب

بي غلامعلي بابا ماسوله ،

«قوم كهن تالش» شده است «به حد و اندازه  يك ايل»


مرحوم غلامعلي بابا ماسوله

اشاره :

از بازديد كنندگان فهيم مان چه پنهان ، هفته هاي گذشته عزيزي با حقير تماس گرفت ودر بخشي از گفتگويش يادآور شدند:« ... به خشتاوني بگو اگر آن مطلب چاپ شده ي روزنامه ي ايران در[...] براي آقاي [... ]به چاپ مي رسيد، آنگونه مي شد كه يك تالش در روزنامه ي ايران ، كه شما را نماينده ي خود انتخاب كرده ، بازتابش داده است؟ ببينيد نوشته ي آقاي [...] در رابطه با درگذشت ...[منظوردوست مان درگذشت پژوهشگركُهنسال گيلاني بود كه به تازه گي به رحمت خدا رفته و در همين خصوص نيز يادداشتي درتارنماي مان بازتاب يافته است]آيا براستي آنگونه كه خواسته ... » و در بين گفته هاي آن تماس گيرنده جملاتي بود كه سخت برايم تكان دهنده بود، (چون همه ي گفته هاي شان را نمي توان در شبكه ي اجتماعي منتقل نمود و در اختيار افكار عمومي قرار داد از اين بابت پوزش مارا بپذيرند) كه «قوم كهن» تالش را كرده اند به «حد و اندازه ي يك ايل؟»و... و چند مورد ديگر را ـ البته همه اينها را در اختيار خشتاوني قرار دادم و ايشان تنها با لبخندي پيام او را بدرقه نمودند.

 

ادامه مطلب

تعداد صفحات : 30